بازدید امروز : 96
بازدید دیروز : 269
Mesna
نامهای دیگر:
Uromitexan , Mennex
فارماکودینامیک:
oxazophosphoine ها در شیمی درمانی بطور وسیع مورد استفاده قرار میگیرند.
داروهای این گروه عبارتند از :
Cyclophoshphamaide
Ifosfamide
trofosphamide ا
این سه دارو جهت از بین بردن سلولهای سرطانی توسط پزرشکان تجویز میشوند. در بدن انسان این سه دارو توسط سیستم ادراری تبدیل به ماده ای سمی به نام آکرولیون میشوند که در حین دفع شدن از مثانه ، به ذیواره آن آسیب وارد کرده و موجب خونریزی ادراری میشوند.
به طور متوسط 5 ساعت بعد از تزریق هر کدام از داورهای ذکر شده ، میزان آکرولیون به غلظت مسمومیت زای خودش میرسد.
بنابراین به داروهای فوق داروهای مسموم کننده سیستم ادراری هم میگویند.
پزشکان در کنار داروهای فوق برای بیمار mesna تجویز میکنند.
mesan با چسبیدن به ترکیبات سمی آکرولیون که در مثانه وجود دارند ، مانع جدب شدنشان به سلولهای دیواره مثانه شده و از بروز آسیب جلوگیری میکنند.
mesan در چند نوبت هر 3 تا 4 ساعت یکبار تزریق میشود تا بتواند تمام سمیت آکرولیون را از بین ببرد.
در ایران مزنا به صورت آمپولهای 400 میلی گرمی مورد استفاده قرار میگیرد.
این دارو توسط شرکت آلمانی Baxter تولید شده و وارد ایران می شود.
اگر شما یا عزیزتان از این دارو استفاده میکند باید به نکات زیر توجه نمائید:
1- همراه mesna مایعات حداقل 1500 میلی لیتر در روز باید مصرف شود.
2- بیمار نباید ادرارش را حبس کند و باید زود به زود تخلیه نماید.
3- گاهی در هنگام مصرف بیمار دچار تهوع ، استفراغ و بوی بد در دهان خود میشود که از عوارض دارو است .
4- اگر بیمار به دلیل نداشتن رگ مجبور شد میتواند محتویات آمپول را در آب میوه حل نموده و میل نماید.
جهت پرستاران محترم این دارو به صورت تخصصی توضیح داده شده که میتوانند در بخش ویژه پرستاران مطالعه فرمایند.
خواننده گرامی سلام ؛
با تواضع و ادب ...سایت "ایران انکو" پیرامون موضوعات سرطان به قلم نگارنده افتتاح شد .
بازدید ، نظرات و نوشته های شما دلگرمی بخش خواهد بود.
سطح دیواره مری از سلولهایی پوشیده شده است که به آنها سلولهای سنگفرشی (Squamous cell) گفته میشود. سطوح پوششی بسیاری از جاهای بدن توسط این نوع سلول پوانیده شده است ، که البته در هر جایی کمی بزرگتر از جاهای دیگر است.
تصور کنید خیابان ولیعصر تهران ، تمام پیاده روهایش سنگفرش شده است. خوب یه جایی سنگفرش آبی است ، یه جایی قرمز ، یه جایی کمی بزرگتر و جایی دیگر کمی ظریفتر.
سطح پوششی پوست ، ریه ، دستگاه گوارش دارای پوشش سنگفرشی است اما این سلولها در هر جایی به یک شکل است. کارشان هم بیشتر محافظت از لایه های زیرین است.
این سلولها در مری گاهی دچار سرطان میشوند و رشد غیر قابل کنترلی پیدا میکنند ، به آن سرطان سلولهای سنگفرشی مری گفته میشود.
سرطان مری در نوار شمال و شمال غرب کشور ما بسیار شایع است. مصرف غذاهای دودی و نمک سود و نوشیدن چای داغ دو تا از عمده ترین دلایل این شیوع بالا است. خصوصاً هموطنان ترکمنی که چای را با پیاله مینوشند ، باید به این مسئله توجه بیشتری داشته باشند.
حال اگر علت دیگری هم در ژنتیک بومیان این منطقه یا جغرافیایشان وجود دارد که این درصد ابتلا را بالا می برد ، نگارنده بی اطلاع است.
گیاه خیار وحشی که در مناطق اردبیل و مشکین شهر بصورت وحشی رشد میکند در سال گذشته مورد توجه محققیق کشورمان قرار گرفت.
آنها عصاره این گیاه را استخراج کرده و در محیط آزمایشگاهی ، در مجاورت سلولهای سرطانی مری قرار دادند و مشاهده کردند ، عصاره خیار وحشی موجب از بین رفتن این سلولها می شود.
لینک اصل مقاله شان هم اینجاست.
من براتون به صورت ساده شرحش دادم. امیدوارم مورد توجه شما قرار گرفته باشه.
هر چی که میگذره بیشتر به این نتیجه میرسم که پیچییده ترین مسائل در ساده ترین جزئیات قابل بیان هستن.
خواننده گرامی سلام ؛
با تواضع و ادب ...سایت "ایران انکو" پیرامون موضوعات سرطان به قلم نگارنده افتتاح شد .
بازدید ، نظرات و نوشته های شما دلگرمی بخش خواهد بود.
امروز میخوام براتون از یه میوه که در آمریکا و بسیاری از کشورهای اروپایی بعنوان یک ضد سرطان قوی شناخته شده صحبت کنم:
Sour Sop یا میوه سابادیل که از درخت Graviola بدست می آید از قرنهای پیش توسط سرخپوستان آمریکا بعنوان یه داروی درمان بیماریهای قلبی ، آسم ، آرتریت و مشکلات کبدی مورد استفدده قرار میگرفت.
میوه این درخت را امروزه مثل طالبی در کشور ما بصورت خرد شده مصرف میکنند ، آنطوریکه خودشان از مزه اش میگویند مزه شیرین ملسی دارد.
این درخت در برزیل Graviola ، در اسپانیا Guanabana ، و در انگلیس Sour sop نمامدیه میشود. در کشور پرو هم به همین نام اسپانیایی معروف است.
علاوه بر خاصیت هایی که گفته شد عصاره این میوه خاصیت ضد انگلی و ضد میکروبی هم دارد.
اما چیزی که من میخواهم در موردش امروز صحبت کنم اینها نیست.
از سال 1976 یعنی زمانی که من هنوز دو سال داشتم ، برخی شرکتهای دارویی متوجه خاصیت ضد سرطانی این میوه شدند و تحقیقاتی را در این زمینه آغاز کردند.
اینهم بیشتر به خاطر یه شایعه فراگیر در آمریکا بود که مهاجران از بومیان شنیده بودند که در جنگلهای تاریک آمازون درختی وجود دارد به نام Paw paw که میتواند سرطان را معالجه کند.
در بین سرخپوستان آمریکا افسانه های زیادی در مورد خاصیت این میوه وجود دارد. میدونید که آنها در مورد هر چیزی افسانه های شگفت انگیزی دارند. یادمه خودم وقتی که جوانتر بودم کتابهای کارلوس کاستاندا رو میخوندم که سرشار از این مباحث جادوگرانه بود.
به هر حال ، دانشمندان تصمیم میگیرند تحت یه پروژه روی این مسئله کار کنند ... حالا ببینیم چی پیدا کردن:
اونها متوجه شدن که بله... عصاره این گیاه چنین خاصیتی داره و تقریبا بر روی 12 نوع از سرطان که میتونن در روده ، لوزالمعده ، سینه ، پروستات و ریه رشد کنن تاثیر بذاره...این تمام ماجرا نبود ... اونها متعجب شدن وقتی فهمیدن که این عصاره فقط و فقط به سلولهای سرطانی اثر کشندگی داره و تازه برای سلولهای سالم مفید هم هست.
متاسفانه این پروژه به دلیل عدم توانایی در جداسازی ترکیبات موثره بر سرطان و هزینه بالای متعالعات متوقف شد و شرکت هرگز حاضر نشد نتایج نصفه نیمه اش را منتشر کنه...اینهایی رو هم که من اینجا نوشتم اطلاعات درز کرده یکی از محققین طرح بود که همچین چیز دندانگیری برای جامعه علمی نیست.
اما در کره جنوبی مجدد در سالهای اخیر روی انی گیاه کار شد و متوجه شدند که در سرطان روده و پروستات عصاره این گیاه بسیار موثر عمل میکنه. به نتایجی هم رسیدن... اما کامل نیست همینقدر که گفتن این عصاره 10000 بار بیشتر از آدریامایسین که یه داروی شناخته شده در درمان سرطانه میتونه رشد رو متوقف کنه .
دیگه اینکه متوجه شدند نه تنها میوه این گیاه چنین خاصیتی داره بلکه پوست ، ریشه و برگها هم اثر ضد سرطانی دارند. که البته زحمت کشیدن چون سالها پیش سرخپوستها اینو میدونستن.
خلاصه اینکه این میوه جدید بود زیاد نگران نشید این گیاه درسته که خیلی شگفت انگیزه اما ما خودمون توی کشورمون مثله اینو زیاد داریم... منتها اینجا به جای روی آوردن به میوه های ارگانیک داریم....پرتقال پاکستانی میخوریم که معلوم نیست کدوم آقای بزرگی سم زده کی سم رو تائید کرده کی وارد کرده....همینطور هر کی به هر کی...
اما اگر کسی رو دارین از اونور آب داره میاد بد نیست بخواین واستون یه دونه از این میوه بیاره...بچشین...واسه منم تعریف کنین چه مزه ایه...امیدوارم مزه خرمالو نده...
خواننده گرامی سلام ؛
با تواضع و ادب ...سایت "ایران انکو" پیرامون موضوعات سرطان به قلم نگارنده افتتاح شد .
بازدید ، نظرات و نوشته های شما دلگرمی بخش خواهد بود.
وقتی در بیماری سرطان تشخیص داده میشود ، معمولا پزشک آزمایش اولیه ای انجام میدهد. بعد از آن آزمایشات ممکن است داروی Rasburicase را تجویز کند. عموماً بیماران و دوستانشان تصور میکنند این دارو اولین داروی شیمی درمانی است.
که البته اینطور نیست. وقتی سولهای سرطانی با آن رشد وحشیانه خود در بدن تکثیر میشوند میزان یک چیز افزایش میابد. آنهم اسید اوریک است . این دارو برای کمک به دفع سریع کلیوی اسید اوریک تجویز میشود. گاهی هم به دنبال تخریب سلولهای سرطانی یا نارسایی کلیه میزان اسید اوریک افزایش میابد.
این دارو تقریباً جدید است و از نظر عملکرد مانند آلوپرینول ، جهت کاهش اسید اوریک تجویز میشود. البته نسبت به آلوپرینول داروی بهتری است و عوارض آلوپرینول را ندارد. در این قسمت من به معرفی این دارو میپردازم:
Rusburicase
هایپراورمی یک مشکل شناخته شده در لوسمی ها ، لنفوما ها و درمانهایشان است. در بیمار دچار بیماری میلوپرولیفراتیو یا بدخیمی های هموتوپوئتیک ، اسید های نوکلوئیک کاتابولیزه می شود که نتیجه افزایش جمعیت سلولهای بدخیمی است. این مسئله موجب افزایش متابولیسم پورینها می شود که منجر به هایپراورمی میگردد.
رژیم های درمانی شدید سرطان موجب افزایش لیز سلولی و آزاد شدن متابولیتهای پورین می گردد. سندرم لیز تومور به وسیله مشخصه های زیر تعیین میشود:
هایپراورمی
هایپرفسفاتمی
هایپر کالمی
هایپر کلسیمی
و نارسایی حاد کلیوی
در نتیجه افزایش اسید اوریک ، در کلیه غلظت اسید اوریک افزایش یافته و کریستالهایی در بخش دیستال لوله های هنله تشکیل میشود.
علی رغم مدیریت اختلالات متابولیک در کاهش ریسک نارسایی حاد کلیه ، 25% از کودکان با Stage بالای لنفوم بورکیت و ALL (سلولهای B) هنوز ، با شروع شیمی درمانی دچار نارسایی حاد کلیه می شوند.
درمان استاندارد و پروفیلاکسی در هایپر اورمی عبارتست از:
Allopurinoll
قلیایی کردن ادرار
هیدراتاسیون
و دیورتیک های اسموتیک
Rusburicase یک داروی جدید در درمان و پروفیلاکسی هایپراورمی ناشی از لوسمی و لنفوما است. این دارو نسبت به آلوپرینول در کاهش سطح اسید اوریک موثر تر است.
عوارض جانبی اش نسبت به داروی Uricozyme که قبلاً استفاده میشد کمتر و در مدیریت هایپر اورمی ناشی از لیز تومور موثر تر است.
Rusburicase مشتمل است بر Urate oxidease طی فرآیند مهندسی ژنتیک از Saccharomyces Cerevisiae (نوعی مخمر) استخراج می شود.
نام تائید شده : Rusburicase
نام تجاری : Fasturtec و Elitek
شکل موجود در بازار: پودر به همراه حلال ( هر ویال حاوی 5/1 mg ، دارو است)
طبقه بندی درمانی : ترکیب Urate oxidase
اندیکاسیون درمانی : درمان و پیشگیری از هایپراورمی حاد به منظور جلوگیری از نارسایی حاد کلیوی در بیماران بدخیمی های خونی با درجه لیز تومور بالا یا در شروع شیمی درمانی ، جهت بزرگسالان و اطفال ( حداقل سن برای شروع درمان 4 هفتگی است)
دوزاژ و تجویز : day/kg/mg 0/2 برای 5 تا 7 روز
به صورت یکبار در روز رقیق شده در 50 میلی لیتر سرم نمکی تزریق طی 30 دقیقه
این دارو بلافاصله قبل یا حین شیمی درمانی استفاده میشود.
فارماکولوژی :
آنزیم Urate oxidase به عنوان کاتالیست در فرآیند اکسیداسیون تبدیل به Allantion عمل میکند . ترکیب اخیر 10 - 5 بار از اسید اوریک قابل انحلال تر است. این آنزیم یک آنزیم اندوژنوز در پستانداران است ، اما در انسان وجود ندارد.
یک ترکیب دیگر از Urate oxidase به نام Uricozyme به وسیله کشت Aspergillus Flavus تولید می شود که نسبت به Allupurinoll بر دفع اسید اوریک موثر تر است. اما این ترکیب به میزان 5% حساسیت به صورت برونکواسپاسم و هایپرکلسیمی در بیماران بدون سابقه حساسیت و مت هموگلوبینمیا یا آنمی همولیتیک در بیماران دچار نقص G6PD (فاویسم ) استفاده از آن جای بحث دارد.
فارماکوکینتیک :
بعد از تزریق یک دوز از Rusburicase ، وضعیت ثابت طی 3- 2 روز بر قرار می شود. نمیه عمر دارو تقریباً 18 ساعت است . کلیرانس در کودکان و جوانان نسبت به افراد بزرگسال بیشتر است. در نارسایی کلیوی و کبدی هیچ تطبیقی احتیاج ندارد.
Rusburicase قادر است سطح اسید اوریک را طی 24 ساعت پس از تزریق اولین دور به میزان 3- 2 میلی گرم در دسی لیتر کاهش دهد.
زمان تائید سطح طبیعی اسید اوریک در بیماران هایپراورمی که Rasburicase مصرف کرده اند 4 ساعت و برای کسانی که Allopurinoll مصرف کرده اند 24 ساعت است. سطح اسید اوریک پائین در کل دوره درمان با Rasburicase ثابت باقی میماند. یک دوره گذرای افزایش سطح اسید اوریک ممکن است در طول شیمی درمانی یا کمی بعد از آن به وجود آید. در طی روزهای اول تا پنجم تزریق این دارو هیچ اثری از دوز تجمعی مشاهده نشده است.
عوارض جانبی :
در کل Rasburicase خوب تحمل می شود. در زیر عوارض جانبی با در صد ذکر شده است.
تب 8/6 %
تهوع 7/1 %
استفراغ 4/1 %
راش پوستی 4/1 %
اسهال 9/0 %
سر درد 9/0 %
واکنش حساسیتی 6/0 %
اکسیداسیون آنزیمی اسید اوریک به وسیله Rasburicase موجب تشکیل Allantion و هیدروژن پراکساید می شود. زیادی هیدروژن پراکساید موجب آنمی همولیتیک در گروه های خاص مانند کسانی که نقص G6PD دارند می شود.
Rusburicase یک پروتئین است بنابراین می تواند موجب تشکیل آنتی بادی شود ، که این مسئله موجب افزایش حساسیت یا محدود شدن اثرات کلینیکی می شود. اما بیشتر بیمارانی که یک دوره Rusburicase دریافت کرده اند می توانند جهت دوره های بعدی شیمی درمانی ، در صورت حساسیت از Allopurinoll استفاد ه کنند.
آزمایشات قبل از تزریق:
- بررسی وجود یا عدم وجود نقص آنزیم G6PD قبل از تزریق Rusburicase الزامی است. این نقص بیشتر در آفریقایی ها و اهالی اطراف مدیترانه مشاهده میشود. در ایران ما آنرا با اسم " فاویسم " میشناسیم.
اگر چه تجویز دارو با مانیتورینگ اسید اوریک در استفاده استاندارد لازم نیست اما می توان وضعیت اسید اوریک خون را دز طی درمان بررسی کرد.
حاملگی :
این دارو در مطالعات انجام شده در حیوانات تراتوژنیک شناخته شده است و مطالعات در انسان هنوز به نتایج قطعی نرسیده است.
شیر دهی :
استفاده از این دارو در دوره شیر دهی توصیه نمی شود.
لکوفروزیس / تعویض خون
در بیمارنی که نیاز به لکوفروزیس یا تعویض خون دارند به واسطه هایپرلکوسیتوز اگر به فاصله 12 ساعت بعد از دریافت Rusburicase نیاز به این فرآیند داشتند باید یک تک دوز Rusburicase دریافت نمایند تا جبران داروی حذف شده را بنماید.
تداخل دارویی:
در مطالعات انجام شده ، این دارو هیچ گونه تداخل داروئی ندارد .
Rusburicase در متابولیزه کردن Allopurinol ، Methlprednisolone , Vp16 , Daunorubicin , Endoxan , Vincristine و سایر داروها هیچ تاثیری ندارد.
Rusburicase در فعالیت ایزومرهای CYP 1 A , CYP 2 A , CYP 2 B , CYP2C, CYP2E , CYP3A در مطالعات حیوانات تاثیری نداشته است.
کاسینوژنز ، موتاژنز ، عقیمی :
مطالعات هیچ نشانه ای از کارسینوژن ، موتاژن و کاهش قدرت باروری این دارو را نشان نداده است.
Over Dose :
بیماری که Over dose شده است باید از نظر همولیز تحت مراقبت باشد.
دوزاژ و تزریق:
Rusburicase به صورت یکبار در روز 0.2 میلیگیرم به ازای هر کیلوگرم برای حداقل 7 روز تجویز می شود.
تزریق دارو تداخلی با شیمی درمانی ندارد و باید اولین دوز شیمی درمانی 4 ساعت پس از تزریق Rusburicase انجام شود. سن و جنسیت هیچ اثر بارزی در فارماکوکینتیک دارو ندارد.
ابتدا دارو باید با حلال خودش رقیق شود. محلول رقیق شده باید با تزریق نرمال سالین 50 میلی لیتر رقیق و طی 30 دقیقه تزریق شود.
حین رقیق سازی با حلال ، به فیلتر احتیاج ندارد.
محلول آماده شده تا 3 ساعت قابل نگهداری است. هر چند توصیه نمی شود اما در دمای 8 - 2 درجه سانتیگراد می توان تا 24 ساعت هم نگهداری کرد.
از تزریق (IV PUSH ) یا Bolus دارو خودداری شود.
Rusburicase باید از طریق IV Line مجزا تزریق شود و اگر امکانش وجود نداشت باید مسیر رگ با 15 میلی لیتر نرمال سالین قبل از تزریق شستشو شود.
خواننده گرامی سلام ؛
با تواضع و ادب ...سایت "ایران انکو" پیرامون موضوعات سرطان به قلم نگارنده افتتاح شد .
بازدید ، نظرات و نوشته های شما دلگرمی بخش خواهد بود.
تمام دستورات لازم جهت رشد ، تکثیر و زمان تکثیر از هسته سلول صادر میشود. اینکه یک سلول چه شکلی داشته باشد و چه کاری را انجام دهد ، در درون هسته تصمیم گیری می شود.
هسته تمام این امور را به کمک ژنهای موجود در خود انجام میدهد.
هر هسته سه نوع اطلاعات را در داخل ژنها ذخیره میکند:
1- اطلاعاتی که جهت رشد و تکثیر بکار برده میشود.
2- اطلاعاتی که جهت انجام وظیفه اختصاصی سلول مورد نیاز است.
3- اطلاعاتی که مربوط به رشد و تکثیر سایر سلولهاست و هسته مورد استفاده قرار نمیدهد و به صورت نهفته در خود نگه میدارد.
حال این یعنی چی:
فرض کنید ما از بدن یک فرد دو سلول از جاهای مختلف را جدا میکنم و زیر میکروسکوپهای قوی مشاهده میکنیم . یک سلول از پوست و دیگری از کبد.
وقتی ما هسته این دو سلول را بررسی کنیم با کمال تعجب متوجه میشویم اطلاعات این دو سلول کاملا یکی هستند. اما سلول پوست تنها بخشی از اطلاعات را مورد استفاده قرار میدهد که مربوط به وظایف پوست است و سلول کبد آن بخشی را مورد استفاده قرار میدهد که مربوط به کبد می باشد.
اجازه بدهید مثال دیگری برای باز شدن مسئله بزنم.
فرض کنیم بدن انسان یک برج بسیار بزرگ است. در این صورت هرکدام از اتاقهای این برج یک سلول محسوب میشود. حال در داخل هر اتاق یک کامپیوتر نصب شده است که در واقع همان هسته سلول است. این کامپیوتر ها از نظر اطلاعات و نرم افزار های موجود در آنها ، کاملا شبیه هم هستند. اما در یک اتاق بخشی از اطلاعات که مربوط به حسابداری است مورد استفاده قرار میگیرد و در اتاقی دیگر کارهای گرافیکی انجام میشود. هسته هم به همین گونه است ، همه اطلاعات مربوطه را دارد اما بسته به جای خود تنها بخشی را استفاده میکند که مورد نیازش باشد.
این اطلاعات در مولکول DNA ذخیره شده است. بنابراین دی ان ای همان مادر بورد هر سلول است.
بهتر است برای پاسخ به این سوال ابتدا به رفتار سلولهای طبیعی بپردازیم.
یک تکنسین تعمیر هواپیما ، قبل از اینکه بتواند صدای غیر طبیعی نئتور را تشخیص بدهد ، باید بتواند صدای طبیعی را بشناسد. به همین دلیل ، ما زمانی می توانیم رشد سلولهای سرطانی را بفهمیم که قبلش نحوه رشد و تکثیر سلولهای طبیعی را بدانیم.
* زندگی عادی یک سلول:
بدن انسان سالم ، هر لحظه در حال تغییر است. بیلیونها سلول در بدن هر دقیقه ، به مانند کاربن از خود کپی برداری میکنند. بدن امروز شما نسبت به روز گذشته تغییر کرده است.
برخی قسمتها سریعتر تکثیر می شوند. بخش خونساز بدن ، پوست و مو طی چند ماه بطور کامل تعویض می شوند.
از سوی دیگر مغز و بافت عضلانی بعد از بلوغ کمتر دچار تغییر می شود.
مغز متفکر سلول ، هسته آنست.
هسته سلول مانند کامپیوتر بانک است . کامپیوتر بانک از یک طرف در یک جای خاص وظیفه خاصی را به عهده دارد و از طرف دیگر تمام اطلاعات مربوط به حسابهای بانکی را سراسر کشور را دارا می باشد.
به طور خلاصه ، سرطان رشد غیر طبیعی سلولهایی در بدن است که قبلاً سالم بوده اند.
از دوره دبیرستان به خاطر می آورید که ، سلولها آجرهای تشکیل دهنده بدن انسان هستند. هر کدام از این سلولها وظیفه ای را در بدن به عهده دارند. مثلا سلولهای عضلانی کار انقباض و حرکت را انجام میدهند یا سلولهای شبکیه چشم به نور حساس بوده و کار بینایی را
انجام میدهند.
اما سلولهای سرطانی عملاً کاری برای بدن انجام نمی دهند. آنها فقط به طرز وحشیانه ای تکثیر میشوند. و منابع آب ، غذا و گرمای بدن را مصرف میکنند.
حال سوالی که مطرح میشود اینست :
خوب تکثیر شوند ، این مسئله چه مشکلی برای بدن انسان ایجاد میکند؟
جواب: سلول سرطانی اگر در داخل یک اندام حیاتی مانند ریه یا کبد رشد کند در طی مدت کوتاهی به اندازه ای بزرگ می شود که جا برای فعالیت طبیعی کبد یا ریه باقی نمی ماند در نتیجه فرد دچار نارسائی کبد یا ریه می شود.
در کنار این مسئله ، توده سرطانی مانند یک انگل در بدن عمل میکند و منابع غذایی را به مصرف میرساند تا بزرگ شود و بدین ترتیب فرد لاغر و ضعیف شده و میکروبهای موجود در محیط فرصت پیدا میکنند به بدن حمله کنند.
موضوع جدی دیگر نامیرائی این سلولها است. یک سلول طبیعی بعد از رسیدن به سن مشخص می میرد ، اما سلولهای سرطانی مادامی که میزبان زنده است به حیات خود ادامه میدهند و با سرعت بالائی تکثیر میشوند.
پس یک توده سرطانی ، میزبان مفت خور و بی مصرفی است که با رشد کنترل نشده اش جا را برای فعالیت سایر ارگانهای بدن تنگ میکند.
وقتی الینا فهمید که دچار سرطان سینه شده است ، موجی از ترس و اضطراب تمام زندگی اش را در بر گرفت. او احساس کرد بدنش به او خیانت کرده است ، در طی 6 سال گذشته او مراقبت خوبی از بدنش به عمل آورده بود.
به توصیه های بهداشتی توجه کرده بود.
بطور مرتب ورزش کرده بود.
سیگار و الکل را برای همیشه ترک کرده بود.
یک رژیم غذایی متعادل را رعایت کرده بود.
در طی این مدت حتی یک قرص هم مصرف نکرده بود.
داشت فکر می کرد دیگر چه عاملی ممکن است باعث سرطان شده باشد؟
در اعضاء خانواده اش هیچ کس دچار سرطان نشده بود.
چرا بدنش می خواهد اور را بکشد؟ او احساس میکرد بدنش بر علیه اش سرکشی کرده است!
الینا مانند بسیاری است که برای اولین بار متوجه میشوند دچار سرطان شده اند.
آنها غرق در احساسات مختلف هستند ؛ ترس ، عصبانیت ، نگرانی ، گناه ، خجالت.
بخشی از این احساسات به خاطر عقاید نادرست درباره سرطان است. مثلاً اینکه برخی سرطانها ، در اثر خطاهای بیمار به وجود می آیند.
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
لینک دوستان
پیوندهای روزانه
فهرست موضوعی یادداشت ها
بایگانی
اشتراک